۰۲ تیر ۱۳۹۲

بیانیه یا بهانه؟ نقد بیانیه ی باشگاه استقلال برای کنار گذاشتن مجتبی جباری



درود بر همه؛
باشگاه استقلال هافبک بازیساز و یکی از ستارگان بی چون و چرای چند سال اخیر خود یعنی «مجتبی جباری» را از لیست بازیکنان خود برای فصل فوتبالی آتی خارج نمود. نکته ی تاسف برانگیز این ماجرا، بیانیه ای است که این باشگاه منتشر کرده و در آن با ادبیاتی بسیار سخیف، طعنه آمیز و به دور از آرامش به تخریب این بازیکن پرداخته و سعی کرده به همگان و به ویژه هواداران تیمش بگوید که «مجتبی جباری» ارزش نگهداری نداشت و باید او را به دور انداخت! زیرا باشگاه از قبل می داند که این بازیکن با ارزش، چقدر نزد هواداران محبوب است و پیش بینی این را کرده که کنار گذاشتن این بازیکن، سروصدای زیادی برپا خواهد کرد و هزینه هایی خواهد داشت.
در این بیانیه نکات زیادی به چشم میخورد که میتوان در مورد هرکدام به تفصیل سخن گفت. اما در ادامه به برخی نکات اشاره می شود.

در ابتدا می خوانیم که: « آن هواداري استقلالي است که بر اين پيراهن بوسه مي زند ، اشکها و لبخندهايش را هر لحظه و هر جا نثار ارزش و بزرگي اين باشگاه مي کند ، حاضر است نيمي از درآمد ناچيزش را هبه کند ، با جان کندن خودش را به ورزشگاههاي سراسر کشور مي رساند و در بالا و پايين جدول با غرور فرياد ((استقلال دوستت داريم))سر مي دهد ؟يا آن کس که از کنار اين باشگاه به شهرت و مکنت و ثروت مي رسد ، از اين نردبان بالا مي رود ،از بالا به اين تيم نگاه مي کند و آن را به سخره مي گيرد؟»
در اینجا با زرنگی تمام، بیانیه نویس قصد دارد دست روی مسئله ای بگذارد که تقریبا یک دهه است که باعث بروز انتقاداتی به فوتبالیستها شده است: « درآمد هنگفت». بیانیه نویس به عمد قصد دارد بر این نکته سرپوش گذارد که در تمام دنیا ورزشکاران حرفه ای در رشته های مختلفی مثل تنیس، بوکس، گلف، فوتبال، بستکبال و ... درآمد هنگفت دارند و نمی توان آنان را به این دلیل مسئول دانست. اینکه یک فوتبالیست طی حدود 10 یا 15 سال از عمرش درآمدی را کسب می کند که برای بسیاری رویا و خیال است، شکی نیست اما آیا این امر، تقصیر آنان است یا پاداش توانایی است که از آن برخوردارند؟ آیا می توان با مقایسه یک فوتبالیست با یک هوادار معمولی، بر سر بازیکن منت گذاشت؟ مگر تحصیل پول زیاد توسط یک فوتبالیست، امری یکطرفه است؟ مگر او می تواند به تنهایی به شهرت و مکنت برسد؟ آیا این مدیران نیستند که این پول را- آنهم از جیب ملت- به بازیکن می پردازند؟ آیا این رسانه ها نیستند که برای فروش بیشتر یا هر منظور دیگری به بازیکنان می پردازند و باعث شهرت آنان می شوند؟ آیا از بغل این بازیکنان نیست که مدیران، رسانه ها، واسطه ها و حتی مردم علاقه مند به فوتبال، بارها و بارها متنفع شده اند؟ اگر به مجتبی جباری پول هنگفتی داده شده یا در رسانه به وی بیشتر از مثلا علی حمودی یا هاشم بیک زاده پرداخته شده، آیا خود دلیلی بر ارزشهای فنی این بازیکن و متمایز بودنش از سایرین نیست؟ چرا تا زمانی که از تکنیک ناب این بازیکن استفاده میشد، همه چیز خوب و مرتب بود، اما اکنون که لازم است تا بهانه ای برای خارج کردن نامش از لیست ارائه شود، دست به روی «شهرت و مکنت» وی می گذارند؟
در ادامه می خوانیم: «تنها استقلاليهاي متعصب و واقعي را لازم داريم ،همانها که به اين هوادار و اين باشگاه توهين نمي کنند،همانها که تا برق قهرماني آسيا را ديده اند براي به چنگ آوردن آن لحظه شماري مي کنند و به هيچ چيز جز اين فکر نمي کنند!نه آنها که در استقلال زيدان شدند و نمي دانند که بدون استقلال هيچ نيستند!نه آنها که متوجه نيستند که طي سالهاي اخير استقلال چقدر پاي مصدوميتهاي تکراري آنها ايستاده و تاوان داده تا سرپا بايستند و هنوز زيدان باشند...»


من از سال 1361 یک استقلالی هستم. یعنی بیش از 30 سال، اما در سالهایی که جباری بازیکن استقلال بوده، هیچگاه نه احساس کرده ام و نه دیده ام که وی بخواهد به هواداران توهین کند. طرفه اینکه، همواره این «هشت شاکی» (لقب جباری) از مسئولین تیم، کمبودها، مشکلات فنی و حاشیه ای انتقاد کرده و به هواداران اطلاع رسانی نموده و هشدار داده که چنین کمبودهایی وجود دارد و من هوادار نیز نه تنها رنجیده خاطر نشده ام بلکه از وی سپاسگزار هم بوده ام که مسائل را بی پرده می گوید و چراغی بر زوایای تاریک می افکند. علاوه بر اینها او همیشه تاکید کرده که به دلیل عشقی که به این هواداران دارد، در این تیم  مانده است. اصلا چرا اضافه گویی شود؟ به حرفهای وی در آخرین مصاحبه اش- مندرج در خبرورزشی یکشنبه 2 تیر92- توجه کنید:« ما فصل خیلی سخت و فشرده ای داشتیم اما با حداقل امکانات و مسائل مالی، به موفقیت رسیدیم. بازیکنان خیلی زحمت کشیدند اما الان هیچ خبری از پاداش نیست. قبل از هر چیزی باید پاداشهایی که به بازیکنان قول داده بودند را بپردازند...» در ادامه سوالی مطرح می شود: «استقلال جز هشت تیم پایانی لیگ قهرمانان است و شاید همین مسئله تمایل تو را به ماندن بیشتر هم بکند زیرا شانس رسیدن استقلال به جمع چهارتیم هم ( و نه الزاما قهرمانی و برق آن!! تاکید از من است) بسیار بالاست.» و او جواب میدهد: « بله این نکته مهمی است، اما باشگاه نباید از آن سو استفاده کند. باشگاه باید حق و حقوق بازیکنانش را بدهد و شرایط را برای آنها فراهم کند. نه اینکه چانه بزند و قول الکی بدهد...» به خوبی واضح است که مجتبی جباری حرف درستی را مطرح کرده و این باشگاه است که از دست این بازیکن همیشه معترضش به تنگ آمده و قصد خلاص شدن از شر وی را دارد. اما آیا اینگونه بیانیه نویسی آنهم با این ادبیات سخیف در شان هواداران است؟ شاید در شان مدیران و مسئولین فعلی باشگاه باشد! زیرا در کشوری که همه چیزش امنیتی است و در تمام نقاط حساسی که به نوعی به ثروت و قدرت ربط دارد، به طور مستقیم نهادهای امنیتی و سپاه دخالت می کنند و گماشتگان خیلی خیلی خودی به کار گرفته می شوند و ملاک انتخاب افراد، داشتن تخصص و توانایی نیست بلکه میزان سرسپردگی و فرمانبری آنها تعیین کننده می باشد، آنگاه اخلاق و منزلت است که فرو می افتد و در نتیجه بر مدیریت مجموعه ای چون استقلال با میلیونها هوادار، به مدت سالیان زیاد، فردی گمارده می شود که افتخارش این است که پول داده تا نشان شوالیه به او بدهند!
هدف این نوشتار، البته که دفاع از جباری و در واقع همه بازیکنان – با وجود تمام ضعفهایشان- است، اما در واقع بیان میکند که ریشه گرفتاریها و مشکلات فوتبال ما آن فضای امنیتی است که بر تاروپود جامعه ما رخنه کرده و ورزش نیز از این امر مستثنی نیست و کار را به دست کاردان نسپرده ایم و از همین روست که هراز گاهی شاهد اتفاقاتی هستیم که دود از کله آدم بلند می شود! کار این فوتبال زمانی به سامان می رسد که یک سیستم دموکرات و کثرت گرا به معنای واقعی در ایران مستقر شود و از تضارب اندیشه ها و سلیقه های گوناگون، رشد و ترقی در همه زمینه ها حاصل شود و ورزش و به ویژه فوتبال ما را نیز بهره مند سازد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر